پس از آنکه دخترى مورد پسند واقع مىشد مراسم خواستگارى انجام مىگرفت. نشانه ٔ قبول چاى شيرين بود. در اين مجلس مهريه و شرايط طرفين و تاريخ عقد معين مىشد . مراسم عقد پس از مراسم ‘شال اوزوک’ انجام مىگرفت. اوزوک به معنى انگشترى است .
دعوت براى عقد از مردان مسن و ميانسال صورت مىگرفت و عقدخوانى در خانه دختر بهعمل مىآمد، اما مخارج آنرا خانواده پسر برعهده داشت. پيش از بردن عروس به خانه بخت جشنى مختص زنها برپا مىشد که هدف از آن دوخت لباسهاى عروس بود، که نمايش لباسها و زينتآلات نيز در طى آن صورت مىگرفت. خوانندگان و نوازندگان زن در اين مجلس دعوت مىشدند و پذيرائى گرمى صورت مىگرفت . فرداى آن روز کسانى از خانواده داماد بههمراه خياط به خانه عروس رفته و قسمتى از پارچهها را بريده براى روز عروسى لباس مىدوختند. شبى که فرداى آن عروس به خانه داماد برده مىشد، حنا گجه گفته مىشد، که مخصوص دختران و زنان جوان بود، که دعوت مىشدند و با او به حمام مىرفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن مىگرفتند و به دستهاى عروس حنا مىبستند. جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برپا مىشد .
بردن عروس به خانه داماد بعد از غروب صورت مىگيرد. جهيزيه بعداظهر همان روز به خانه ٔ او برده مىشد و عروس را آرايش کرده و هنگام رفتن چادر به سرش مىکردند . يک نفر ‘ينگه’ همراه آنها مىشد تا آداب و مراسم حجله رفتن را به عروس بياموزد و از او مراقبت کند. در خانه داماد شام تهيه مىشد و از بستگان دعوت بهعمل مىآمد. داماد سه تا سيب به پشت عروس مىزد و به سر او نقل و نبات مىريخت و پول نثار مىکرد. در مدخل راهرو طشت مسين گذاشته تا عروس از روى آن بگذرد و مثل مس محکم بماند .
فرداى شب عروسى مادر عروس براى ناهار ‘قويماق’ مىفرستاد و براى شام از خانه پدرش ترکپلو مىآوردند، که داراى تشريفاتى بود و دراين مراسم جمعى از نزديکان دعوت مىشدند .
عروس از ساعت ورود روى خود را از ديگران مىپوشانيد و روز اول هر يک از کسان داماد چيزى بهوى هديه مىدادند تا چادر از سر بردارند. آنرا ‘وزآشدي’ يعنى رونما مىگفتند. پس از پايان مراسم عروس و داماد بهقصد بازديد به خانههاى دوستان و کسان خود مىرفتند. و سپس نوبت اياغ آشوى بود که عبارت بود از مهمانىهائى که خويشان به افتخار آنها ترتيب داده و از خانوادههاى طرفين نيز دعوت مىکردند .
آئين نوروز
تشريفات جشنهاى نوروز در اين منطقه نسبت به مناطق ديگر ايران، تاحدى وسيع و مفصل بوده است .
تکم و تکمچى
تکم شيطانکى است بهشکل حيوان از تخته که با پارچههاى رنگين و تکههاى آينه آنرا زيبا مىکردند و از زير شکم بر انتهاى چوب نازکى متصل کرده و اين چوب را از سوراخى در وسط صفحه تختهاى عبور مىدادند و به آسانى در آن سوراخ بالا و پائين مىرفت .
تکمچى يعنى صاحب تکم آنرا به حرکت درآورد. و در نتيجه صدائى بهوجود مىآورد که خوشآيند است و به همراه آن تصانيفى نيز مىخواند که درباره عيد و بهار است . تکمچىها از حدود يک ماه به عيد مانده پيدا مىشوند و به در خانهها رفته و رسيدن بهار را مژده مىدادند .
با يرام پائى
با يرام پائى يعنى سهم و حصه عيد، از طرف کسان دخترى که تازه ازدواج کرده فرستاده مىشد. شام در مجموعههاى مسى بزرگ چيده مىشد و هر غذا در ظرف جداگانه قرار مىگرفت. بر روى آن سرپوش مسى و روى آن روپوش مخملى يا ترمه يا زرى بسيار زيبائى قرار مىدادند و حمال غذاها را در خانه موردنظر مىگذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوش را با خود برمىگرداند
سلام و سپاس فراوان از اشتراک گذاریتون .مطالب سایت عالیه
به امید موفقیتهای روز افزون
خسته نباشید.
سلام با تشکر از مطالب مفید و جامعی که در سایت قرار دادید
متشکرم از مطالبی که به اشتراک میذارید ..
سال خوبی داشته باشید با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی
سپاسگزارم سال نو مبارک